۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

اعلام انحلال جبهه سوم


باور غالب و هویتی چپ کژاندیش همواره بر بستری از توهمات و احکام متافیزیکی استوار بوده است ، نقطه بروز این بی هویتی زمانی ملموس تر می گردد که عدم ناهمگونی و پیوند چپ سنتی با پایه های اجتماعی اش ، او را ملزم به تجدید نظر در تمام وجوه پراتیک سیاسی ،خارج از واقعیات درونی جامعه و جایگاه طبقه کارگر به عنوان رکن اصلی هر تحرکی سوق می دهد . مادیت یافتن این امر به صورت انقلابی گری کاذب و خرده بورژوامابانه  از جانب این چپ بروز پیدا می کند .  این رویکرد در خود اشتباه نیست به این دلیل که این نوع از چپ نتیجه گیری خویش را از دل تحولات درونی جامعه می گیرد، اما از منظر طبقاتی غیر از طبقه کارگر و جایگاه این طبقه در بطن مناسبات تولیدی.  این چپ متد متافیزیکی خویش را در پوشش مارکسیسم انقلابی، تحت لوای متد دیالکتیکی  بیان می دارد.خوش بختانه مارکس ، لنین و سایر رهبران طبقه کارگر از منظر طبقه خویش ابعاد عملکرد این نوع از کمونیسم غیر پرولتری وجنبش هایش را در بازه های زمانی تعریف کرده اند .اما تجدید نظر طلبانی همواره کوشیده اند این اصول تعریف شده را که بخشی از اصول مبارزاتی طبقه کارگر بوده است رابا آنارشیسم موجود در طبقات دیگر همگون سازند. در ادامه ماتریالیسم تاریخی نیز برای این چپ تنها به منزله بررسی شخصیت های سیاسی ، احزاب و طبقات  موضوعیت دارد واین مولفه ها را خارج از مناسبات تولیدی دوره های مشخص شان مورد انکشاف قرار می دهد و این تصویری از چپ سنتی ایران در مقیاس کوچک است که در رابطه با تحولات درونی حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست نیز صدق می کند .
بحران حزب حکمتیست با زمینه ها و مبنای مشخص سیاسی شکل گرفت و منجر به این امر شد تا دو سنت و گرایش سیاسی در تقابل با هم صف آرایی کنند.
در اینجا ما جنبه هایی را طرح می نماییم که  خود کادرها و اعضای موجود در جبهه سوم در مشاهده آن شریک می باشند وحتی الامکان وارد بحث های غیر سیاسی و محفلی نمی شویم.
جبهه سوم حزب حکمتیست با هدفی مشخص در دل این تصادمات شکل گرفت و باید اذعان نماییم نیروهای تشکیل دهنده این جبهه هر کدام دارای خط سیاسی روشن خویش می باشند اما با خواستی مشخص پا به میدان نهادند این خواست همچنانکه در طرح  اولیه جبهه سوم مطرح شده بود بردن حزب حکمتیست به کنگره به عنوان ظرفی برای بیان و بررسی تمامی جوانب این اختلافات بود ، در ادامه این طرح مورد حمایت احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان قرار گرفت و جناح دفتر سیاسی (اقلیت) این طرح را به مثابه راهی برای گذر از شرایط کنونی قبول کرد. اما در مقابل جناح هیئت دائم دفتر سیاسی علیرغم نامه علنی جبهه سوم مبنی بر اعلام موضع در زمان مشخص شده (سه روز)  هیچ پاسخی به این خواست نداد و بعضا طرح و خود جبهه سوم مورد تعرضاتی هیستریک از طرف این رفقا در مدیا و نوشته هایشان قرار گرفت. اما جبهه سوم بدون در نظر گرفتن این مشاهدات طی جلسه ای با اعضای تشکیل دهنده خویش به این نتیجه رسید تا مهلت دوباره ای طی مدت زمان سه روزه برای جناح هئیت دائم مقرر شود تا موضع گیری نماید و این به صورت علنی خطاب به جناح هیئت دائم بیان شد ، که متاسفانه باز هم به جز اظهار نظر های پراکنده این جناح جوابی نگرفت و بر چسب های گوناگونی از قبیل جانب دارانه بودن ، سناریویی و ... دریافت کرد.
جناح هیئت دائم دفتر سیاسی در مقطع اولیه اختلافات طرح های اولیه و در خواست های مکرر احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان را رد کرده بود و منجر شد تا این احزاب تمامی ارتباطات خویش را با حزب حکمتیست قطع کنند.
در این راستا جبهه سوم به پایان راه خویش رسیده است و تنها راه کار موجود را  در انحلال جبهه یافته است تا رفقای جبهه سوم با در نظر گرفتن جنبه های سیاسی بحث های مطرح شده از جانب جناح های موجود مسیر خویش را انتخاب نمایند. اما ذکر نکاتی در باب این انتخاب سیاسی ضروری می باشد.
رفقا باید این را در نظر بگیرند که مبنای هر انتخاب سیاسی ای باید آگاهانه و روشن باشد ونباید با احکامی غیر سیاسی مستند و مستدل گردد . انتخاب های غیر سیاسی و بدون افق مشخص  و لحظه ای، جایگاه محفلیسم را درون احزاب  نهادینه تر میکنند ، بهترین راهکار در این باره بررسی موضوع از منظر طبقه کارگر می باشد.
 در سطور اولیه نحوه عملکرد چپ سنتی را در چند خط بیان کردیم . محفلیسم و بردن بحث ها به کانال های زیرزمینی در چنین فاز هایی از وجوه و مشخصه های دیگر این چنین چپی می باشد و قرار دادن افق کمونیستی  در هاله ای از احکام و مصادیق غیر سیاسی بیانی دیگر از کارکردش است و همواره افق مبارزاتی طبقه کارگر  را قربانی اهداف پوچ و غیر سیاسی خویش میکند . و پیشبرد افق مبارزه را از منظر خویش و طبقات دیگر میسر می داند، انتخاب روشن سیاسی جایگاه این چنین نیروهایی را تضعیف و حاشیه ای می کند و ستون هایش را در هم می شکند. پیدایی این امر تنها توسط انتخاب آگاهانه ما میسر می گردد.
جبهه سوم حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست
سالار کرداری ، سلام رسولی ، وریا نقشبندی
18/01/2012

۱۳۹۰ دی ۲۳, جمعه

خطاب به جناح هیئت دائم دفتر سیاسی


جبهه سوم حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست در بیانیه دوم خویش طرفین دفتر سیاسی  را به اعلام موضع در قبال طرح خویش فراخوانده بود . این فراخوان مورد پشتیبانی احزاب کمونیست کارگری عراق  وکردستان قرار گرفت ، در همین راستا جناح دفتر سیاسی "اقلیت" طی بیانیه ای حمایت خویش را به منظور برون رفت از شرایط کنونی حزب ، خطاب به جبهه سوم اعلام نمود.
 از آنجایکه مدت زمان سه روز جهت اعلام موضع طرفین دفتر سیاسی،  در نظر گرفته شده بود ، متاسفانه از جانب جناح هیئت دائم دفتر سیاسی هیچ موضع گیری رسمی اعلام نشده است، از همین رو طی جلسه ای که اعضای  جبهه سوم برگزار کردند این خواست طرح شد تا مهلت سه روزه ای برای اعلام موضع رفقای جناح هیئت دائم دفتر سیاسی مقرر شود. از این رو جبهه سوم حزب حکمتیست طی این بیانیه خواستار این امرمی باشد که جناح هیئات دائم به طور روشن موضع خویش را در رابطه با طرح جبهه سوم،  ظرف سه روز آینده اعلام نماید.
هیئت جبهه سوم حزب  حکمتیست
سالار کرداری ، سلام رسولی ، وریا نقشبندی
13-01-2012

۱۳۹۰ دی ۲۲, پنجشنبه

با بالهای شکسته، در آرزوی پرواز!


علی عبدالی
جدالهای جاری در حزب حکمتیست در هفته های اخیر بویژه با انتشار علنی کلیه مباحث، یا دقیقتر بگویم انتشار مطالب پافشاری بر سرانحلال حزب، با سرعت سرسام آوری موجب شگفتی دوست و دشمن گردید. تعجیل در به سر انجام رساندن پروسه انشعاب حزب و بردن آن تا لبه پرتگاه از هم پاشیدن، از جانب بخشی از رهبری حزب که دست اندرکار واز طراحان این پروژه بودند چندان زیاد بود گواینکه دارند در مدت کوتاهی انقلاب اجتماعی طبقه کارگر را به سرانجام میرسانند! دو طرف اگر گوش شنوائی برای همدیگر نداشتند حتی به تلاشهای احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان و نیزطیف وسیعی از کادرها از سطح کمیته مرکزی گرفته تا اعضا و توده تشکیلات، وقعی ننهاده و تمام راههای امکان یک توافق کوتاه در جهت حداقل مطلع ساختن صفوف حزب از گرایشات مختلف سیاسی را بستند. اگر بلحاظ دیپلماتیک در تک مضرابهائی از هردو سو تمایل به توافقاتی را نشان میدادند، در خفا سنگرها را علیه هم تقویت کرده و جذب نیرو میکردند. و آخر سر انتخاب یک آلترناتیو، پلنوم یا کنگره، به مرغهای یک پای ایندو جهت تبدیل شده و شاه بیت شعر تلخ پایان دوره حزب حکمتیست را میخوانند!
چند سطر بالا تنها بیان موجزتاریخ تلخ حیات حزب حکمتیست در روزهای پایان عمرش است که بمثابه تئاتری که پرده آخر آن از جانب عالیترین آکترهای حزب و بنیانگذاران آن اجرا شد. حزبی جوان با رهبران و کادرهای برجسته در طول هشت سال حیات خود نشان داد که تاثیر سیاست و جهت گیریهای مجزا و متفاوتش در قبال مسائل جامعه به اندازه هشتاد سال در جنبش کمونیستی ایران متفاوت و مشهود بوده است. اکنون همین حزب به همت جمعی از معماران آن در آستانه پاشیدن است، حزبی که یکی از معرفه های هویتش بلحاظ سیاسی، حزب تعدد نظرات و وحدت عمل مشترک بود می بایست بگونه ای دیگر عمل میکرد،اما وجود بقایای سنت و گرایشات چپ غیر کارگری، باز و در این دوره حساس، از جنبش کمونیستی و حزب آن قربانی گرفت، وجود اختلاف در سطح بخشی ازرهبری اگرچه ریشه در زمانی طولانی و کینه ای عمیق دارد، با اینحال بدلیل مدون نبودن و اعلام سیاسی نکردن آن، حتی سر در آوردن از آن تا مدتها برای آندسته از اعضای کمیته مرکزی هم که به محفلی مرتبط نبوده است، نامفهوم و مخدوش بود حال چه برسد به کادرها، اعضای حزب و بطریق اولی کل جامعه. این برای حزب حکمتیست چندش آور است.
بزعم من هیچکدام از جناحهای درگیر و فعال در این نزاع حقانیتی را در دفاع از حزب، بر خلاف ادعاهایشان ندارند، بلکه بر عکس حرمت تحزب کمونیستی، احترام فردی خود، کادرها و بطور کلی جنبش کمونیسم کارگری را به پائین ترین سطح ممکن تنزل دادند. هیچکدام از آنها نه تنها گلی به سینه حزب نزدند که هیچ، بلکه حیثیتی را که حزب با تلاش همه ما و هزاران کمونیست پاکباخته کسب کرده بود خدشه دار کردند. با اشاره ای موجز به سیرحوادث اخیر، بر صحت ادعایم تاکید خواهم کرد:
 هیئت دائم دفتر سیاسی که بنا بود در ماموریت خود در این دوره کل حزب و مصوبات آنرا نمایندگی وتدقیق کند، در اولین فرصت ممکن و با احساس اکثریت فکری در جمع رهبری از حیطه اختیار خود پا فراتر نهاد و بر خلاف مصوبات کنگره چهار و پلنومهای بعد ازآن، اقدام به تدوین پلاتفرمی بظاهر مرحله ای ولی در عمل استراتژیک نمود، که مبنای تخلف سیاسی در تعارض با سیاستهای کنونی حزب و یا حداقل فاقد پشتیبانی رسمی حزب بود. این آغاز باز کردن زخمی بود که از مدتها قبل باند پیچی شده بود.
برای این جناح تغییرریل و سیاست بازنگری بظاهر مقولاتی سیاسی هستند که میتوان از آنها استفاده نمود بدون اینکه غرضی پشت سر آن باشد ولی بکارگیری این عبارات وزین سیاسی در پلاتفرمی سیاسی برای به اجرا در آوردن از جانب حزب دیگر صرفا یک اظهارنظر سیاسی نیست بلکه مصوبه قانونی از جانب عالیترین ارگان رهبری است، از سوی دیگر زمزمه های غیر رسمی و غیر علنی این جناح حاکی از آن است که با سیاستهای گذشته حزب مسئله دارد، سینه به سینه غرولندهائی در چرخش است و طرف مقابل را بدلیل پاسیو بودن مسبب عدم پیشرویهای حزب قلمداد کرده ولی از نقد علنی و سیاسی آن طفره میرود و عدم جسارت حکمتیستی در برخوردشان مشهود و اعتماد به آنان را زیر سوال قرار داده است.
پلاتفرمی که بدنبال ابراز حساسیتها و عکس العملهای اولیه قابل اصلاح، تغییر متن و یا حتی پس گرفتن بود. ولی گواینکه این امر برای هیئت دایم و( محفل همفکر) به امری حیثیتی تبدیل شده بود که حتی اگر به قیمت انشعاب حزب هم شده ازآن کوتاه نیامده وهنوز هم نمی آید. به تخلف فاحش استراتژیک دست بردند و از آنطرف اصول و موازین ومقررات اساسنامه را علم کردند! تخلف طرف مقابل را عمده و تخلف خود را ناچیز قلمداد کردند.
موضع لجوجانه این بخش از رهبری در این مقطع حساس از سرنوشت حزب تا جائی رفت که حتی دخالت و احساس مسئولیت احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان را به استهزا گرفت و دخالتشان را منوط به شرایط قراردادی خود کرد. برای کادرها و اعضای حزب که به اعتراض به وضع موجود طومار امضا کردند بر چسب جدل آنلاین زد و خود علنا و در خفا به نشر متون جناحی پرداخت.
ازسوی دیگر اقلیتی از اعضای دفتر سیاسی (ابتدا پنج نفر و سپس به چهار نفر تقلیل پیدا کرد) که به این پلاتفرم معترض بودند و طی تلاشهائی، بعضا با دخالت احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان با سعی در قانع کردن هیئت دایم در تغییر و اصلاح آن بودند، وقتی به نتیجه مورد نظرنمی رسند ابتدا جلسه دفتر سیاسی را ترک می کنند و سپس بلافاصله و قبل از اینکه لام تا کام حتی با دیگر اعضای کمیته مرکزی (بجز محفل همفکر) ارتباطی برقرار کرده و یا حتی قبل از اعلام علنی اطلاع دهند، اطلاعیه دفتر سیاسی رسمی! حزب را رو به بیرون منتشر کردند.
 جالب اینجاست که این رفقا با اختلاف یکساعت از موقعیت اقلیت دفتر سیاسی که درخواست و نظرشان پاسخ نگرفته بود و به شکایتشان رسیدگی نشده بود، از مسند شاکی به دادرس، قاضی و حکم دهنده و حتی صاحب منصب حزب تبدیل شدند. از این هم فراتر به غیر از خود و محفلشان، نه تنها مخالفین بلکه همه حزب را به تمسخر گرفتند و حزب را از راس تا ته در هر مقیاسی تقسیم کردند. ابتدا انشعاب حزب را مسجل کرده و سپس با چهره خندان برای مذاکره و ایجاد توافق اعلام آمادگی کردند!
برای من یکی، اعتراض این بخش تا زمانیکه در درون حزب و بصورت اصولی میتوانست پیش برود و پروسه منطقی را طی میکرد قابل احترام و پشتیبانی میبود ولی ابتدا دو شقه کردن حزب و سپس مبارزه ایدئولوژیک کردن عدم جدیت این خط در دفاع از اصول اعتقادی اش را میرساند، این خط جسارت ماندن در حزب و جنگیدن برای عقایدش را تا رسیدن به کنگره حتی با هدف اقناع و جذب طیف وسیعی از کادرها که امروز مایوس و سرخورده هستند را نداشت. این خط هر چه هست دیگر خط حکمت نیست. یکی از اصول بنیادی حزب حکمتیست، حزب تعدد نظرات و وحدت عمل بود. این چه احساس تحکیم حزب بود؟ زلزله ای در کارنبود ولی با اولین اختلاف که فقط سر باز کرد اول وحدت حزب از هم پاشید و بدنبال کدورتها و انتقادات آغاز گردید. آیا این بخش از رهبری هنر دیگری جز اعلام حزب خود نداشت؟
طنز تلخ دیگر این ماجرا نحوه دخالت و اجرای نقش دبیر کمیته مرکزی در حوادث سرنوشت ساز این دوره بود. معلوم شد بیماری مسری جناحی صرفا دامنگیر دو بخش دفتر سیاسی نیست بلکه تب آن شدیدتر به رفیق ثریا شهابی رسیده است بهمین دلیل بعد از سکوتی نسبتا طولانی زمانی که لب به سخن گشود بجای اعلام موضع صریح و ایفای نقش خود بعنوان دبیر کل کمیته مرکزی، به آسمان و ریسمان دستاویز شد و مقولاتی از تئوری دولتداری بورژوازی تا آمرزشهای حقوق بشر و غیره را ردیف نمود و سپس با دست کم گرفتن شعورسیاسی و اجتماعی آن بخش از کادرها و اعضای کمیته مرکزی که طبق گفته ایشان به آنان وعده عقب نشینی داده شده است! دلیل درخواست کمیته مرکزی برای برگزاری پلنوم اضطراری را لوث نمود و آخر سر بجای هر نوع راه حل پیشنهادی، خود از نقش خطیرش نزول کرد و بمانند یک مددکار انجمن خیریه در کمک به نیازمندان به وجدانش رجوع کرد! با همه احترام به ثریا، ایکاش وی همان سکوت را برمی گزید و یا در پیوستن به جناح مورد نظرش به همان استعفای کوتاه بسنده میکرد تا اظهارات عصبی و نسنجیده. چون در این گرداب دردناک، لااقل کسی در این سطح ورای ادبیات و رفتار ناگوار دو جناح، حزب را می بایست ولو برای چند روزی هم که بوده با افتخار تاکنونیش نمایندگی میکرد. آخرین اقدام ایشان بقول خودش، فراخوان جلسه عمومی پالتاک بود که بمثابه نوش دارو بعد از مرگ سهراب تلقی گشت.
لازم به توضیح است که پیوستن من و جمعی دیگر از اعضای کمیته مرکزی (برخلاف تفسیر جناح اقلیت دفتر سیاسی) به لیست تقاضای برگزاری پلنوم اضطراری، در جهت تدارک کنگره فوق العاده حزب بود تا بعنوان تنها راه ممکن و احتمالا آخرین شانس جهت برون رفت حزب از این نابسامانی باشد. شرط شرکت من در پلنوم و کنگره، منوط به شرکت همه اعضای کمیته مرکزی با هر دو جناح متخاصم و مخالفین آنان بود، آکنون که قرائن حال نشان میدهد که برگزاری پلنوم و کنگره جناحی است، طبعا و اصولا شرکت در هر دو برای من منتفی می باشد!
جدال و کشمکش درراه جلب و جذب کادرها و اعضا به پلنوم و کنگره هم برای دو جناح مثل بقیه اقداماتشان جلوه غم انگیزی دارد. اکثریت د.س در تلاش است تا با جلب چند رای بیشتر با اکثریت کمیته مرکزی، پلنوم " قانونا" برگزار شده وبا شرکت دادن حداکثر کادرها در پلنوم، حزب خود را با حذف اقلیت رسمیت بخشد.
 از طرف دیگر اقلیت د.س فراخوان مستقیم کنگره را داده است و در این را به کشف معجزه وار تکنیکی دست یافته اند و آن اینکه " نمایندگان منتخب کنگره چهار"  را در همین کنگره رسمیت میدهند، چون گویا این نمایندگان "دست نخورده و آسیب ندیده اند و رنگ و بوی جناحی ندارند" ! واقعا من متحیرم که این رفقا خودفریبی میکنند یا شعور دیگران را بیش از حد دست کم میگیرند؟ اگر کسی خودش را به خواب خرگوشی نزند باید بداند که آن نمایندگان انسانهای زنده ای هستند که در سیر این حوادث انتخاب خود را کرده اند و هر کدام با جهت گیری امروزشان به خط میشوند، لطفا در ترویج این کشف جدید این همه قلمفرسائی نکنید من از همین حالا پاسخ این معادله ساده را میدهم، که جناح مخالف و طرفدارانشان و نیز مخالفین هر دو جناح (جبهه سوم) درکنگره جناحی شما شرکت نخواهد کرد و از طرف دیگر در پلنوم اکثریت د.س، جناح شما و طرفدارانتان و ما (جبهه سوم) شرکت نخواهیم کرد! این کشف اعجاب میخواهد؟ و چون هر دو تجمع جناحی است دیگر هیچکدام تعلقی به حزب حکمتیست تا کنونی ندارند!
درخاتمه من به سهم خود از تلاشهای مسئولانه رفقای احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان در ابتکارو مساعی برای حفظ وحدت حزب حکمتیست ویا حداقل طی کردن پروسه آبرومندانه جدائی قدردانی کرده و با بی مهری قرار گرفتن شما در این راه از جانب بخشی از رهبری حزب متاسف شدم. بروز این پدیده را نیز باید در فاصله گرفتن از بینش حکمتیسم تلقی کرد.
جا دارد از رفیق مظفر محمدی که جسارت وی در این جریان که جلوه ای از رگه حکمتیست در مقوله اختلاف نظر و تحکیم وحدت حزب است صمیمانه و بطریق اولا قدردانی شود. بی گمان وجود تنها چند عنصر مشابه مظفر در راس هر دو طرف این جناحها، امروز سرنوشت حزب را در فاز دیگری قرار میداد!
بعنوان آخرین کلام، بمثابه عضو کمیته مرکزی منتخب کنگره چهار حزب حکمتیست دراعتمادی که رای دهندگان این رسالت را بدوش من نهاده اند خود را موظف میدانم تا با همه تلاشی که تا کنون از راههای تشکیلاتی پیش برده ام اکنون بدلیل حساستر شدن سرنوشت حزب و عدم احساس مسئولیت رفقای دو جناح، مخالفت و نقد خودم را از هر دو جناح علنا و رو به جامعه اعلام کنم. یقین دارم که نقد و مخالفت من، درد دل طیف وسیعی از کادرها و اعضای دلسوز این حزب در خارج و داخل ایران است که در دل این وضعیت بحرانی حزب از جانب جناحهای متخاصم مورد نهایت بی مهری و بی توجهی قرار گرفته اند و جایگاهی برای نقش و دخالت آنها در سرنوشت حزبشان و در این اختلافات مبهم در نظر گرفته نشده بود ولی اکنون با کمپینهای متعدد و تهییجات عرفانی همگی اینها به کنگره و پلنوم دعوت می شوند!
این طیف وسیع و غیر قابل عبور، امروز دیگر نباید به لشکر این یا آن جناح برای تقسیم حزب تبدیل شود. این طیف قابل توجه، جبهه سوم در حزب و محصول منطقی اعتراض به حرکتهای انحلال طلبانه در حزب حکمتیست است. این حزب با قدری فزونتر از درایت سیاسی و تعامل، با گرایشات موجود کماکان امکان اتحاد و مبارزه نظری درونی را نیز دارد. باید با فرهنگ فرقه گرائی و گرایشات دگردیسی خواهانه احزاب بدون مبارزه سیاسی کافی، مبارزه کرد و حس اعتماد به تحزت کمونیستی با دوام را در جامعه و نزد طبقه کارگر تقویت نمود.
دهم ژانویه 2012    

۱۳۹۰ دی ۲۰, سه‌شنبه

علی عبدالی:عدم شرکت در پلنوم و کنگره جناحی و مبارزه درقالب جبهه سوم، نامه به رفیق رحمان حسین زاده


برای انتشار علنی
رفیق رحمان حسین زاده!
با درود، در رابطه با پلنوم اعلام شده از جانب دفتر مرکزی حزب، لازم است به اطلاع شما برسانم من که قبلا با در نظرداشت تلاش در جهت برپائی پلنوم ویژه و بدنبال آن کنگره فوق العاده حزب با شرکت هر دو جناح درگیر در اختلافات جاری و نیز گرایش مخالف هر دو بخش، به لیست درخواست کنندگان پلنوم پیوستم ولی اکنون قطعی شده است که پلنوم و کنگره بصورت جناحی برگزار میشود و از آنجا که این امر با موضع من در برخورد به اختلافات جاری مغایر است، بدینوسیله اعلام میدارم که من نه در پلنوم پیش رو و نه در کنگره جناح مقابل شرکت نخواهم کرد. لطفا اسم مرا از لیست این درخواست حذف کنید. من تا جائیکه امکانی باقی باشد تلاش برای حفظ موجودیت حزب را از کانال جبهه سوم حکمتیست پیش خواهم برد!
با احترام
علی عبدالی
دهم ژانویه 2012

۱۳۹۰ دی ۱۹, دوشنبه

به رفقای جبهه سوم حزب حکمتیست-از طرف رفقای دفتر سیاسی "اقلیت"


رفقای عزیز

تلاش شما برای دفاع از موجودیت، یکپارچگی حزب حکمتیست قابل احترام است. برای تک تک ما بودن در کنار رفقائی که حزب را متعلق به خود و خود را چنین صاحب حزب میدانند که مستقلا برای دفاع از آن و بیرون آوردن آن از وضعیت فعلی تلاش میکنند، مایه افتخار است.

رفقای عزیز همانطور که مطلع هستید ما در تاریخ ٣ ژانویه ٢٠١٢ اعضا هیئت خود را به رفقای حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان معرفی کرده ایم. همانطور که قبلا هم گفته ایم ادامه وضعیت به این شکل و به انتظار جواب مثبت رفقای خط بازنگری ماندن،  نتیجه ای جز اضمحلال حزب را به دبنال نخواهد داشت. لذا تا زمانیکه رفقای خط بازنگری از قبول بی قید و شرط مفاد بیانیه ۱۵ دسامبر دوحزب، و معرفی هیئت خود، اجتناب کنند ما موظفیم راسا حزب را تا کنگره هدایت کرده وطبق تعهد خود تعیین تکلیف با این وضعیت را به کنگره حزب ببریم. 


دستتان را به گرمی میفشارم

از طرف دفتر سیاسی حزب حکمتیست
آذر مدرسی 
٩ ژانویه ٢٠١٢

۱۳۹۰ دی ۱۸, یکشنبه

موضع دو" حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان" درباره "جبهه ی سوم حزب حکمتیست"/کردی- فارسی


هه‌ڵوێستی هه‌ردوو حزب له‌سه‌ر"جه‌بهه‌ی سێ" ی نێو حزبی حیکمه‌تیست

هاوڕێیانی " جه‌بهه‌ی سێ" له‌ به‌یانییه‌ی دوهه‌میاندا، ڕاشکاوانه‌ ڕایانگه‌یاندوه‌ که‌ "جه‌بهه‌ی سێ" جه‌بهه‌یه‌کی سیاسی نییه‌، به‌ڵکو حه‌ره‌که‌تی ڕیزی ئه‌و کادرانه‌یه‌ له‌ نێو حزبی حیکمه‌تیستدا، که‌ خه‌بات ده‌که‌ن له‌ پێناو یه‌کپارچه‌ ڕاگرتنی حزبی حیکمه‌تی دا له‌ ڕێگای پابه‌ندبوونیانه‌وه‌ به‌ پێشنیاری هه‌ردوو حزبی کۆمۆنیستی کرێکاری عێراق و کوردستانه‌وه‌ هه‌روه‌ک له‌ ڕاگه‌یاندنه‌که‌یاندا هاتوه‌.
به‌و‌ پێیه‌ ئیمه‌ پشتیوانی خۆمان له‌ هه‌وڵه‌کانی ئه‌و هاوڕێیانه‌ ده‌که‌ین تا ئه‌و کاته‌ی که‌ خه‌باتیان له‌ پێناو یه‌کپارچه‌ راگرتنی حزبی حیکمه‌تی دا ئامانجیان بێت . هیوای سه‌رکه‌وتنیان بۆ ده‌خوازین له‌م کاره‌یاندا.
حزبی کۆمۆنیستی کرێکاریی عێراق                                             حزبی کۆمۆنیستی کرێکاریی کوردستان
7.1.2012
موضع دو" حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان" درباره "جبهه ی سوم حزب حکمتیست"
رفقای جبهه سوم در بیانیه دوم خود ،صراحتا اعلام کرده اند که "جبهه سوم" جبهه ای سیاسی نیست ، بلکه حرکت از درون صفوف کادری در حزب حکمتیست است که برای حفظ یکپارچگی و بقای حزب حکمتیست از راه پایبند بودن به پیشنهادات هر دو حزب کمونیست کارگری کردستان و عراق فعالیت می کنند. این مسئله را روشن در بیانیه اشاره کرده اند.
بر همین مبنا ما از تلاش های این رفقا اعلام حمایت و پشتیبانی می کنیم . تا آن زمان که مبارزه شان در راه اتحاد و حفظ حزب حکمتیست باشد . در این امر برایشان آرزوی موفقیت داریم .
حزب کمونیست کارگری عراق
حزب کمونیست کارگری کردستان
7/1/2012

۱۳۹۰ دی ۱۷, شنبه

بیانیه جبهه سوم حزب حکمتیست ، شماره ٢


مدت زمان زیادی از اعلام موجودیت این جبهه نگذشته است ، صرفنظر از هر گونه برداشت دلبخواهی که از حرکت ما می شود ،دوباره تاکید می کنیم که ما با حفظ خط و گرایشی که هر کدام به آن معتقدیم ، محمل و پرچمدار هیچ گونه خط سیاسی در این طرح نیستیم و عملا تلاشمان در راستای هموار کردن بستری است برای برون رفت از بحران کنونی که لحظه به لحظه خطرات جدی تری را برای جنبشمان و حزب حکمتیست ایجاد می کند.
در همین مدت ما در تعامل با کادرها و اعضای حزب حکمتیست و همچنین رهبری دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان ، همچنین با توجه به تحولات تازه ای که پیش آمده لازم دانستیم که چند نکته را به اطلاع عموم برسانیم .
بازگشت رفقای رهبری حزب عراق و کردستان ، واکنشها:
با توجه به وارد عمل شدن دو حزب عراق و کردستان که به درخواست هر دو جناح صورت گرفت. همگان انتظار داشتند که راه حلی که دو حزب مذکور پیش پای طرفین گذاشتند، با توجه به بیانیه های قبلی رهبری دو جناح مورد قبول واقع شود.
در همین رابطه جناح دفتر سیاسی "اقلیت" در یک اقدام مثبت ، اما ناکافی شرایط و راه حل دو حزب عراق و کردستان را  مبنی بر انتخاب هیئتی مشترک برای بحث در مورد اختلافات و آماده سازی برای کنگره قبول کردند . این اقدام جناح اقلیت با وجود پافشاری و تبلیغ موازین دلخواه خود ، بازهم مفید و رضایت بخش بود.
در طرف مقابل با کمال تاسف رفقای هیئت دائم دفتر سیاسی "اکثریت" جواب بسیار زننده ای  به احساس مسئولیت رفقای عراق و کردستان دادند. جواب هیئت دائم نه تنها مثبت نبود بلکه به نوعی به تمسخر گرفتن دخالت دلسوزانه این رفقا بود . رفقای هیئت دائم که متاسفانه سخن امروزشان دیگر اعتباری برای موضع فردایشان ندارد، با بهانه کردن خواست پلنوم و به یمن داشتن اکثریت شکننده ، رسماً شرایط رفقای عراق را رد کرده و نه تنها به تعهدات خود در بیانیه های قبلی شان پایبند نبوده بلکه در کمال ناباوری شرط قبول دخالت رفقای عراق و کردستان را حمایت کردن از جناح خودشان اعلام کرده اند. ما فقط در یک جمله می گوییم که از این نوع برخورد متاسفیم . این نوع معاملات بازاری و حسابگری های بورژوا منشانه از نظر ما کاملا محکوم است.
ما اعضای جبهه سوم کمال تشکر را از رفقای رهبری حزب عراق و کردستان داریم و دخالتگری کمونیستی این رفقا را می ستاییم.
پلنوم یا کنگره :
ما اعضای جبهه سوم دوباره تاکید می کنیم که : رفتن به پلنوم یا کنگره ی جناحی ، رفتن به مراسم سربریدن حزب است، ایجاد بستر برای تک بنی کردن و تصفیه به نفع جناح خودی است . پلنومی که تعداد زیادی از اعضایش آنرا تحریم و محکوم میکند ، با این رهبری که بیانیه دو روز پیش خود را زیر پا می گذارد به هیچ وجه نمی تواند سلامت حزب را تامین کند. بازهم با به رسمیت شناختن حق هر تک عضو کمیته مرکزی درباره شرکت در پلنوم  از تمام رفقای ک م خواستاریم نه تنها در تصمیم خود مبنی بر شرکت در پلنوم تجدید نظر کنند بلکه به رفقای دفتر سیاسی فشار بیاورند که درخواست رفقای حزب عراق و کردستان را قبول کرده و نمایندگان خود را برای شرکت در هیئت مشترک پیشنهادی معرفی کنند. با این بعُد از اختلاف و بحران پلنوم عملا  در تصمیم گیری وصلاحیت ایجاد برون رفت از سه پلنوم قبل فلج بوده و در آینده نیز خواهد بود. رفقا کنگره ی حزب با شرکت تمام گرایشات،اعضا و کادرهای حزب تنها راه برون رفت است . به فشار محفلیزم حاکم در حزب نه بگویید. هیئت مشترک میتواند موازین کنگره را تعیین کند و با نظارت و دخالت سالم رفقای عراق کل حزب را در این روزهای حساس در سرنوشتش سهیم کند.
تعیین زمان برای پاسخگویی به خواست های ما
تاکنون جناح رفقای دفتر سیاسی قانونی " اقلیت" به مهمترین خواست ما جواب مثبت داده است.اما این جواب ناکافی و پس زمینه ی تبلیغ موازین خود برای کنگره بوده است . ما خواستاریم رفقای اقلیت بار دیگر و بسیار صریح و روشن هیئت مشترک را بدون فراخوان به هیچ نوع موازین دلبخواهی قبول کرده و صلاحیت تعیین موازین را به این هیئت واگذار کنند.  ما از رفقای هیئت دائم " اکثریت" هم می خواهیم به طور شفاف ، علنی و صریح موضع خود را در قبال تعیین هیئت مشترک و یا نشست مشترک  که از طرف رفقای حزب عراق و کردستان هم مطرح شده است ، اعلام کنند. حداکثر زمان پاسخگویی( 3 ) سه روز است.
تعامل و همفکری با رفقای حزب عراق و کردستان، نتایج :
در این مدت و از طریق ایمیل و تلفن ما با رهبری حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان در ارتباط بوده ایم . این رفقا چند پیشنهاد در زمینه ادامه کاری جبهه داشته اند که رسما و علنا موضع خود را به اطلاع آنها و عموم می رسانیم .
 طرح جبهه سوم در ادامه طرح پیشنهادی  احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان ارائه گردید و دارای چهارچوب تقریبا مشترکی برای حل معضلات به وجود آمده و راه برون رفت بوده است .
 به خواست احزاب عراق و کردستان و همچنین اعضا و کادرهای داخل و خارج جبهه سوم ، به دلیل دارا بودن ابهام دربند 9، (اعلام موضع صریح در صورت بی توجهی) آن را حذف می نماییم.
رفقای عراق در مورد نام جبهه سوم ابهاماتی داشته اند که اینجا لازم می دانیم چند نکته را بیان کنیم . ما در بیانیه اصلی و در همین بیانیه نیز تاکید کامل و قاطع کردیم که هیچ پروژه ای به جز اتحاد در قالب حزب حکمتیست نداریم . رفقا ، مردم ! بدانید که تک تک اعضای ما با حفظ هر گرایش سیاسی که حق هر شخصی است فقط و فقط به حفظ حزبمان می اندیشیم . این حزب با تمام موجودیتش حزب حکمتیست است. ما خواهان حفظ این موجودیت هستیم . طرح ما سیاسی نیست بلکه تنها در جهت تسریع امر برون رفت از این بحران است .
جلسه علنی با اعضا و کادرهای حزب حکمتیست ، دعوت به پیوستن به جبهه سوم
در جهت همفکری بیشتر با رفقای  عضو جبهه سوم و همچنین دیگر اعضا ، کادرها و دوستداران حزب حکمتیست در اولین فرصت جلسه علنی را فراخوان خواهیم داد که از همین طریق از شما عزیزان دعوت می کنیم که در آن شرکت فعال داشته باشید. ما در این جلسه به بررسی آخرین معضلات و راهکارها خواهیم پرداخت. به هر نوع سئوال ، پیشنهاد و انتقادی سعی می کنیم پاسخ بدهیم . زمان و مکان جلسه متعاقبا اعلام خواهد شد.
اعضا و کادرهای دلسوز حزب حکمتیست!
اکثریت شما از شرایط به وجود آمده به شدت ناراحت و ناراضی هستید. رفقا غم و افسوس خوردن هیچ کمکی به نجات حزبمان نمی کند. بار دیگر از تمامی شما با هر نگرش، خط و سیاستی می خواهیم که به جبهه ما بپیوندید و بیش از نگذاریم مهم ترین ابزار مبارزه سیاسی مان قربانی اختلافات گردد. حضور تک تک شما در این جبهه لازم و حیاتی است . از انحلال حزب حکمتیست با دخالتگری کمونیستی خود در این پروسه جلوگیری کنید.
زنده باد حزب حکمتیست
جبهه سوم حزب کمونیست کارگری – حکمتیست
شنبه 17 دی ماه 1390
7 ژانویه 2012